اینگوار کامپراد، بنیانگذار ایکیا( IKEA)کارآفرینی ساده، خلاق و ایده پرداز | شعار ایکیا؛ (( IKEA) سادگی، کارایی، زیبایی
اینگوار کامپراد،موسس ایکیا( IKEA)کارآفرینی ساده، خلاق و ایده پرداز
اینگوار کامپراد
مقدمه
كامپراد از جمله افرادی بود که ترک تحصیل کرد و شغلش را به واسطه مهارتهای شخصی انتخاب و پیش برد. معلمان او هرگز نتوانستند چیزی را برای دوره ای نسبتا طولانی به او یاد دهند، و هرگز در هیچ دانشگاهی به عنوان دانشجو حضور نداشت. در نتیجه اینگوار هرگز مدرکی تحصیلی از هیچ دانشگاهی دریافت نکرد، اما اشتیاق و ذوق او، همواره جایگزینی عالی برای او بود. او یکبار گفت: «اگر شما کاری انجام دهید و ذوقی در خود احساس نکنید، در نتیجه حداقل یک سوم عمرتان بیهوده گذشته است.»
اینگوار کامپراد آرزوی این را داشت که مردم در همه نقاط دنیا بتوانند لوازم خانگی جذاب و زیبا برای دکوراسیون خانه خود خریداری کنند. و این آرزو، تبدیل به ماموریت بزرگ او در زندگی شد.
محصولات این شرکت به واسطه ارزانی و کیفیت خوب و مناسب آن شهرت جهانی دارند. کامپراد معتقد بود، که هدف شرکت تنها ارتقای کیفیت زندگی مردم نیست؛ بلکه تعالی بخشیدن به خود مردم است. اینکه مردم بتوانند خودشان مبلمان را سر هم کنند، عزت نفس را به آنها هدیه می دهد.
به همین دلایل کامپراد، شعار برای ایکیا؛ (( IKEA) را " سادگی، کارایی، زیبایی " انتخاب کرده بود.
کامپراد که تبحر خاصی در بسته بندی مبلمان و لوازم خانگی داشت، یک تاجر برجسته محسوب می شد. او همواره به دنبال ارایه خدماتی متمایز بود، و همواره سعی می کرد نیازهای مشتریان را پیش بینی کند. وی می دانست که مشتریان همیشه به دنبال قیمتهای پایین و کیفیت خوب هستند. کامپراد همیشه از طریق نوآوریهایش فرصتهای خوبی را در اختیار افرادی قرار می داد که از درآمد پایینی برخوردار بودند. ایده فروشگاههای IKEA که امروزه رواج زیادی یافته، به دورانی پیش از رواج سوپرمارکتهای امروزی بازمی گردد. وقتی در سال 1986 کامپراد رسماً به ریاست این فروشگاههای زنجیرهای منصوب شد، تمام ماهیت خرده فروشی از طریق این فروشگاهها را تغییر داد و فضایی مناسب را برای هزاران کارآفرین ایجاد نمود.
کامپراد علیرغم ثروت بسیار زیادش، در یکی از کتاب هایش، فلسفه اجتماعی خود را بدین ترتیب شرح می دهد: «فقط به خاطر هزینه های بالا نیست که من و خانواده ام از اقامت در هتل های بسیار لوکس و مجلل دوری می کنیم. ما نیازی به اتومبیل های مدل بالا، عناوین دهن پر کن یا دیگر نشان های تشخص نداریم. ما تنها به توانمندی و قدرت اراده مان متکی هستیم!»
پیشینه و ظهور اینگوار کامپراد
اینگوار کامپراد در سال 1926 ر یک خانواده روستایی سوئدی به دنیا آمد. او کودکی سختی را تجربه کرد. در دهه های 1920 و 1930، سوئد کشوری بود که کودکان آن با مشقات فراوان بزرگ می شدند. در خارج از شهرهای سوئد، آب و هوای بسیار سرد، شانس اندکی را برای پیشرفت موجب می شد. اما کامپراد از نوجوانی، فردی پر انرژی و با انگیزه بود.
او کارش را با فروش کبریت به همسایگان آغاز کرد. در این زمان او تنها پنج سال سن داشت. سپس ماهیگیری را به خوبی فرا گرفت و شروع به فروش ماهیهای صید شده کرد. همچنین وی گیاهان وحشی را جمع آوری و آنها را به فروشگاههای محلی می فروخت. او نخستین درآمد خویش را از طریق فروش دانه های گیاهی به دست آورد. این پول برای خرید دوچرخه مسابقه ای و یک ماشین تایپ کافی بود.
اینگوار جوان برای اینکه مشتریان را ترغیب کند، به آنها قول یک فنجان قهوه مجانی در ازای خرید پیشنهاد میداد. تصور کنید وقتی که این ایده توانست توجه بیش از هزار نفر را جلب کند، خودش تا چه حد شگفتزده شد. این راهبرد (استراتژی ) باعث شد همه خودکارها تا پایان روز به فروش برسند. این اقدام، پیش زمینه ایده راهاندازی یک رستوران فستفود در هر فروشگاه، را فراهم کرد و به ایدهای جذاب برای صاحب ایکیا تبدیل شد. زمان گذشت و بعدها هر فروشگاه ایكیا در خود یک رستوران فستفود نیز داشت.
افرادی که با اینگوار از نزدیک کار کردهاند، از او به عنوان بازاریابی دانا یاد کردهاند. مردی که هرگز اشتباهی مرتکب نشد. در واقع راهبرد (استراتژی ) کامپراد، تمرین نکاتی بود که از کارآفرینان در کل دنیا آموخته بود.
یکی از مدلهای کسب و کاری ایکیا اعطای نمایندگی است، به هنگام انتخاب نماینده و اعطای نمایندگی، ایکیا چندین معیار تعیین کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
. تجربه
. دانش و حضور فعال در بازار منطقه
. فرهنگ و ارزشهای شرکتی
. توان مالی برای رقابت در فضای خرده فروشی یک منطقه
البته ایکیا راهبرد (استراتژی )های بازاریابی منحصر به فرد زیادی دارد، اما اگر بخواهم به جالبترین مورد اشاره کنم، باید از راهبرد (استراتژی ) بازاریابی، رفتن به خانه مشتریان نام برد که تقریباً در میان تمام برندها، منحصر به فرد است. مشتریانی که علاقه مند به پذیرایی از مسئولان ایکیا باشند، می توانند به وب سایت این شرکت مراجعه کرده و نام خود را در آنجا ثبت کنند. در وبسایت ایکیا در این باره نوشته شده است: ما می خواهیم شما را در جریان زندگی واقعیتان ببینیم و مطمئن شویم محصولات ما توانسته اند به بهبود شرایط زندگی شما کمک کنند. این یک راهبرد (استراتژی ) فوق العاده است و چنین شرکتی است که می تواند ادعا کند برندی مشتری مدار است. نتایجی هم که از این بازدیدها به دست می آیند، جالب توجه هستند. این راهبرد (استراتژی ) بازاریابی، تنها یک راهبرد (استراتژی ) نیست بلکه، به ابزاری برای تحقیقات بازار ایکیا تبدیل شده است و توانسته رضایت مشتریان را از محصولات این برند بالا ببرد، چون آنها خودشان محصولات را طراحی می کنند.
فرازهایی مهم از زندگی اینگوار کامپراد
در سال 1943، کامپراد تنها 17 سال سن داشت که شرکتش را تأسیس نمود. او آن را ikea نامید. I و K برگرفته از ابتدای نام و نام خانوادگی او بودند. حرف E برگرفته از نام مزرعه المتارید بود که او کودکیش را در آن گذرانده بود و حرف A برگرفته از نام روستای محل تولد او یعنی آگونارید بود. تا سال 1954، کامپراد موفق به فروش محصولاتی متنوع شد. او تحویل به منازل را آغاز کرد و سپس سفارشات مردم را از طریق پست برای آنها می فرستاد. تبلیغ در روزنامه ها میزان تقاضا را افزایش داد و شبکه ای از توزیع به راه افتاد. به زودی انواع مداد، خودکار، قاب عکس، کیف جیبی، ساعت و دیگر محصولات کوچک، جایگاه خود را در بازار سوئد و از طریق IKEA یافتند. کامپراد به طور تمام وقت کار و در کنار آن کسب و کارش را اداره می کرد. تنها پس از تکمیل ارایه خدمات ملی در سال 1946 بود که او صرفاً بر این کسب و کار تمرکز کرد.
در سال 1948، کامپراد برای نخستین مرتبه اقدام به تبلیغ در مورد مبلمان کرد. تصمیم او برای فروش مبلمان، در نتیجه رقابت شدید او با سایر رقبا بود. مبلمان از طریق تولیدکنندگان داخلی تأمین می شد و قیمت آن ارزان بود. این کسب و کار جدید آن قدر رونق گرفت که در عرض چهار سال، کامپراد به یک توزیع کننده اصلی مبلمان در سوئد تبدیل شد.
تا سال 1953، این کسب و کار تنها از طریق تحویل پستی انجام می شد. مشکل اصلی این بود که رقابت در صنعت تحویل پستی بسیار فشرده شده بود و همین امر باعث کاهش قیمتها و در نتیجه کیفیت محصولات گردیده بود. کامپراد بارها وارد جنگی تمام عیار با رقبایش شده بود و تحویل محصولات نه چندان با کیفیت توسط رقبا، بر این صنعت تاثیر منفی گذارده بود. راه حل این موضوع آن بود که مشتریان خودشان محصولات را از نزدیک ببینند و آنها را لمس کنند. کامپراد سفری به آلمهولت داشت که مرکز فروش مبلمان IKEA در آنجا قرار داشت. وقتی مشتریان محصولات را در کاتالوگها می دیدند، می توانستند از نمایشگاه مبلمان بازدید کرده و این محصولات را از نزدیک ببینند. او این نمایشگاه را در 18 مارس 1953 افتتاح کرد. این یک کار پر خطر بود. در روز افتتاح، کامپراد که کمی هم عصبی بود، پشت در فروشگاه ایستاده بود. آنچه، او مشاهده کرد، اندکی باعث قوت قلبش شد. حدود 1000 نفر پشت در منتظر ایستاده بودند. البته شاید تعارف کیک و قهوه در روز اول هم بی تأثیر در حضور این تعداد در روز اول نبود.
در همان روزهای نخست، اصولی که امروزه هم در IKEA کاربرد دارند، توسعه یافتند. آگاهی از هزینه یک قاعده اصلی بود. کامپراد سعی می کرد حتی در هزینه کاغذ و بسته بندی هم صرفه جویی کند. بخش دیگری از کار IKEA تامین مواد غذایی بود. فروشگاه های IKEA از عرضه قهوه و بیسکویت گذر کرده و به رستورانهایی با منوهای بسیار متنوع تبدیل شدند. در عین حال توجه زیادی نیز به طعم غذا می شد. از نظر کامپراد، عرضه مواد غذایی یک تصمیم مهم بود زیرا مردم از فواصل دور برای بازدید از این فروشگاه، به آلمهولت می آمدند.
در سال 1955، کامپراد با نخستین مشکل بزرگ خویش مواجه شد. IKEA خوب کار می کرد، اما این کسب و کار تنها در حد یک کار خوب باقی مانده بود. کامپراد قادر نبود تا به شکلی اثربخش با شیوه های پیشرفته رقبایش رقابت کند. عرضه کنندگانی که دریافته بودند IKEA تحت فشار است، ناگهان از عرضه محصولاتشان به آن سر باز زدند. نمایشگاههای تجاری نیز کامپراد را از حضور در آنها منع کردند. یک مرتبه، کامپراد برای ورود به یک نمایشگاه تجاری مجبور شد در داخل یک فرش پنهان شود که در صندوق عقب خودروی یکی از دوستانش قرار گرفته بود. اما کامپراد تصمیم گرفت به این روند پایان دهد. او وقتی دید که عرضه کنندگان با او همکاری نمی کنند، تصمیم گرفت خودش شخصاً اقدام به تولید مبلمان نماید. در پاسخ به تحریم نمایشگاهها او خودش اقدام به ایجاد نمایشگاه کرد. همین امر باعث شد که کامپراد از رقبایش پیشی بگیرد.
معیارهای IKEA یکی از پس دیگری به اجرا در می آمدند. در سال 1956 بسته بندیهای ساده به کار گرفته شدند لذا مشتریان می توانستند مبلمان خود را حتی در داخل خودروهایشان حمل کنند. در سال 1958، یکی از فروشگاههای IKEA به مساحت 6700 متر مربع در آلمهولت افتتاح شد و این شرکت قرارداد استخدام یکصدمین کارمند خود را امضا کرد. سلف سرویس نیز در سال 1965 معرفی شد. تا دهه 1970، IKEA به یک شرکت بین المللی با هشت فروشگاه در اروپا تبدیل شد.
در سال ۱۹۷۴ این شرکت برای اولین بار، کسب و کار خود را از مرز قاره ها عبور داد و تا استرالیا هم پیش رفت. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۹۸۷ به بازارهای آمریکا هم وارد شد و آنقدر ادامه داد تا ۳۰۰ شعبه در ۳۶ کشور دنیا برند «ایکیا» را عرضه می کنند.
در سال ۲۰۱۲، درآمد این شرکت به ۳۶٫۷ میلیارد دلار و سود آن به ۴٫۲ میلیارد دلار رسید، و انتشار و توزیع کاتالوگهای آن به 100 میلیون نسخه رسید. امروزه شرکت خصوصی ایکیا بیش از 300 شعبه در 37 کشور دنیا دارد.
زندگینامه اینگوار کامپراد موسس ایکیا نشان دهنده اوج خلاقیت و ایده پردازی در او است و به همین دلیل همیشه توانسته است بر رقبای خود پیروز شود. در مورد اینگوار کامپراد گفته اند که دارای نقاط قوت و ویژگی های بارزی در زمینه بازاریابی بود و کسی که به ندرت اشتباه می کرد. او دارای استعداد مثال زدنی در زمینه خرید و فروش بود و به این کار، شور و اشتیاق فراوانی داشت.اینگوار کامپراد برای آن که مشتریان بیشتری را به سمت خود جذب کند، تصمیم گرفت تا برای مشتریان خود حق انتخاب بیشتری را در نظر بگیرد.
بدین ترتیب او شکل اولیه محصول را در اختیار مشتری می گذارد و جنس محصول تولیدی و انتخاب چوب مورد نظر را در اختیار او قرار می دهد و بعد از انتخاب مشتری، به تولید محصول موردنظر می پردازد.
برای نمونه ،بازدید از فروشگاه آیکیا در لندن به حدی است که در ساعات شلوغ شبانه روز موجب به وجود آمدن ترافیک در سطح شهر می شود.
اینگوار کامپراد توانست بیش از ۱۴۰ هزار کارمند را تا سال ۲۰۱۳ در نمایندگی های شرکتش در سراسر جهان مشغول به کار کند. ارزش دارایی های او تا سال ۲۰۱۳ حدود ۵۸ میلیارد دلار بر آورد شده بود.
بسته بندی محصولات این شرکت همگی به صورت بسته بندی مسطح هستند؛ یعنی نیاز به مونتاژ شدن و سر هم کردن دارند. این موضوع سبب می شود تا هزینه های حمل و نقل کاهش پیدا کند و هزینه های انبارداری کم شود
نیرویی که سبب محبوبیت و موفقیت این شرکت شد، دیدگاه پیشتاز اینگوار بود. او از طراحانی استفاده میکرد که در طول سالیان جوایز زیادی دریافت کرده بودند. اینگوار کامپراد بر این باور بود که موجودیت شرکتش نه تنها برای بهتر کردن زندگی مردم، بلکه برای بهتر کردن خود مردم نیز می باشد .
میزان تولید این شرکت بر اساس قاره بدین صورت است :
۶۷درصد در اروپا،
۳۰ درصد در آسیا و
۳ درصد در آمریکای شمالی تولید میشود.
در این میان فقط ۲۰ درصد از محصولات در کشور چین تولید میشود.
میزان فروش، شرکت ایکیا :
۸۱ درصد در اروپا،
۱۶ درصد در آمریکایشمالی و
فقط ۳ درصد در آسیا و استرالیا انجام میشود.
در ماه ژوئن 2013، کامپراد از کار در شرکت بزرگ ایکیا استعفا داد و پسر جوانش ماتیاس کامپراد به عنوان رئیس هیئت مدیره جایگزین او شد و در کنار دو برادر بزرگترش رهبری این مجموعه را بر عهده گرفت.
کامپراد علیرغم ثروتش و حتی این حقیقت که طبق قوانین مالیاتی و قضایی او ساکن سوئیس محسوب می شد، هنوز هم خودش را فردی می دانست که به هم محله ایهای خود کبریت می فروخت. او توجه زیادی به موضوع هزینه داشت و به همین دلیل خیلی ها او را یک «اسکاتلندی سوئدی» می دانستند.
او در بخش معمولی هواپیما بلیط می گرفت، بسیار ساده غذا می خورد، عادی لباس می پوشید و از بازار محلی اطراف منزلش خرید می کرد.
وی سوار ولوو 240 تولید سال 1993 میشد و به کارمندان خود توصیه میكرد كه از دو طرف کاغذ برای نوشتن استفاده كنند.
شرکت IKEA نیز همین طور است. هیچ لباس گران قیمتی در آن دیده نمی شود، سلسله مراتب ندرتاً دیده می شود و تبلیغات با حداقل هزینه انجام می شود.
اینگوار کامپراد یکی از کارآفرینان میلیاردر دنیا بود که به سبب مالکیت شرکت IKEA به معروفیت خاصی در سطح جهان دست پیدا کرده بود. این فرد که در سن 91 سالگی درگذشت، از جمله ثروتمندترین روسای دنیای تجارت بود که کارهای زیادی را در طول عمر خود انجام داد.
اینگوار کامپراد در بخشی از زندگی نامه خود می نویسند " اولین تجارت خود را در دوران کودکی و در زمانی که با دوچرخه اش به همسایگان کبریت می فروخته، شروع کرده است." او از همان دوران به خاطر شم اقتصادی بالای خود توانست به سود بسیاری دست یابد.
کامپراد در بیوگرافی خود در کتاب «رهبری توسط طراحی» می گوید : «باطن من به من می گوید ، کارهای زیادی باقی مانده که باید انجام دهم. من هرگز به وضعیت فعلی بسنده نمی کنم.»
ثروت اینگوار کامپراد
کامپراد در سال های 2005 تا 2010 با دارایی 23 میلیارد دلار به عنوان یکی از 10 فرد ثروتمند جهان شناخته می شد، در سال 2011 بعد از اینکه وکلایش اسنادی را ارائه کردند که در آن مالکیت IKEA به صورت غیرقابل برگشت به یک خیریه تاسیس شده توسط او در لیختن اشتاین منتقل شده، ثروت او سقوط کرد.
بلومبرگ ثروت کامپراد را در سال 2018 حدود 58.7 میلیارد دلار تخمین زد.
ثروت شرکت ایکیا در سال 2018 نزدیک به 52.3 میلیارد دلار برآورد شد.
وی هنگام مرگ، یک ویلا در سوییس، یک بنگاه معاملات املاک در سوئد و یک باغ انگور بزرگ در پراوانس فرانسه داشت.
زندگی اینگوار کامپراد در یک نگاه
1926. تولد
1943. ثبت شرکت ikea (تا مدتها این حروف به صورت درشت نبودند).
1948. تبلیغات مبلمان برای نخستین مرتبه.
1951. انتشار نخستین کاتالوگ. افزایش درآمد این شرکت به بیش از یک میلیون کرون (95000 دلار).
1953. افتتاح کارخانه با مرکز نمایشگاه مبلمان در آلمهولت .
1956. معرفی بسته بندی ساده.
1958. افتتاح نخستین فروشگاه در آلمهولت.
1965. معرفی سلف سرویس در فروشگاهها.
1982. انتقال مالکیت به یک شرکت هلندی به نام استیکتینگ INGKA.
1986. بازنشستگی رسمی و واگذاری اداره شرکت به آندرس موبرگ .
1995. خرید فروشگاههای زنجیرهای هبیتات توسط شرکت استیکتینگ.
1999. افتتاح فروشگاه یکصد و پنجاهم به ارزش 60 میلیارد کرون (689/5 میلیارد دلار)
2011. واگذاری بخش عمده ثروتش به یک خیریه
2018. درگذشت
دورنمای افکار اینگوار کامپراد
دورنمای منحصر به فرد کامپراد در قبال مدیریت، برگرفته از «سوگندنامه فروشندگان مبلمان» بود که کامپراد آن را به کمک همکارانش و قبل از ترک سوئد نوشته بود. این سوگندنامه حاوی تجارب شخصی کامپراد در مورد کسب و کارش بود. این سند شامل جملات و اصولی بسیار ساده است:
«طیف محصولات، نمایانگر هویت ما است؛ سود، منابع را در اختیار ما می گذارد؛ باید با حداقل امکانات به محصولاتی خوب دست یافت؛ تمرکز برای موفقیت ما حیاتی است؛ مسئولیت پذیری، یک اولویت برای ما است؛ و بسیاری از دیگر اصول، برای داشتن آیندهای درخشان می باشد.»
IKEA شرکتی است که کامپراد آن را بر اساس تخیل ذاتی خود ساخت. او به ارزشهای مد نظرش توجه کرد و آن را به یک شرکت بین المللی تبدیل ساخت. کامپراد سعی می کرد کارهایش را به شیوه ای متفاوت و البته بر اساس نگرش خودش انجام دهد. وی گام در مسیری گذارد که کمتر کسی در آن سفر کرده بود. این درسی برای همه کارآفرینان است.
برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید:
1 . مارتا استیوارت ، کارآفرینی سخت کوش در مقابله با چالشهای کسب و کارش
2 . وضعیت صنعت خرده فروشی جهانی چگونه است ؟
3 . جان ژاکوب آستور کیست ؟ | کارآفرین موفق در قرن هفده را می شناسید ؟ چهارمین ثروتمند در تاریخ آمریکا
4 . مدیریت تویوتا ، رمز و رازها و مفاهیم کلیدی موفقیتش | چگونه تویوتا به غول خودرو سازی جهان تبدیل شد ؟
5 . اندی گرو ، کارافرینی پر تلاش و شجاع | تاثیر گذارترین فرد درچرخش راهبردی و ارتقای شرکت اینتل
وب سایت:
www.ikea.com
یک پند یک درس :
«چگونه از افرادم می توانم بخواهم به شکلی ارزان قیمت سفر کنند، در حالی که خود به شکلی تجملاتی سفر می نمایم.» اینگوار کامپراد
«پاسخ من این است که همواره به افراد عادی نزدیک باشید زیرا من هم قلباً یکی از آنها هستم.» اینگوار کامپراد
پس از رسیدن به هر موفقیت، باید مدتی تامل نموده و تفکر کنید. موفقیتهای بعدی بر مبنای تاملهای فعلی ساخته میشوند. پیتر دراکر